چهارشنبه 90 خرداد 25 , ساعت 8:14 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
________________
چه شادم من امشب ، من امشب چه شاد
گه گیتی به بخشش چه دستی گشاد
که بود این پسر وز تبار که بود
که این گونه دل در برش سر نهاد
جهان گشته میزان به میزان او
که بی او کم و کم از او شد زیاد
بر او گشته دنیای دانش مرید
و بر مردمان شاه مردان مراد
زمین می نشیند به اشک یتیم
و خیزد به هنگامه ی عدل و داد
دو دم بود تیغش که تا دم به دم
بریزد سر خیره چون برگ و باد
چو در آینه حق نمودار گشت
چه وهم و خیالی که در دل فتاد
که تا بوده او بود و تا هست هست
چنین گوهری مام گیتی نزاد
نجوشد مگر عشقش از جان من
و جز این نباشد نبود و نباد
چه شادم من امشب من امشب چه شاد
* * * * *
نوشته شده توسط محمد مهاجری | نظرات دیگران [ نظر]